یه شب خوب تو آسمون
یه ستاره چشمک زنون
خندید و گفت: کنارتم تا آخرش تا پای جون
ستاره ی قشنگی بود ، آروم و ناز و مهربون
ستاره شد عشق من و منم شدم عاشق اون
اما زیاد طول نکشید ، عشق من و ستاره جون
ابری اومد ستاره رو دزدید و برد نامهربون
حالا شبا به یاد اون ، زل می زنم به آسمون
دلم می خواد داد بزنم ، این بود قول و قرارمون